امین پوررجب-غزلخانه

ساخت وبلاگ

تو در آیینه از غم های خود در جان چه میبینی ؟
قضاوت پس نکن ما را سپس با آنچه میبینی ...

بگو ای چشمِ ظاهربین که از ما خنده می دیدی
از آن آهی که در این سینه شد پنهان چه میبینی ؟

نمیفهمی چرا ! خود کرده را حقِ شکایت نیست 
خودت وقتی که باشی چتر جز باران چه میبینی ؟

در اقیانوسی و از آب اکنون دلخوری ؟ باشد !
هزاران بار از آن روی برگردان چه میبینی ؟

ملامت میکنم احساسِ قلبم را و می گویم :
تو در این عشق جز پس دادنِ تاوان چه میبینی ؟ ...


امین پوررجب

امین پوررجب-غزلخانه...
ما را در سایت امین پوررجب-غزلخانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aminpourrajab1o بازدید : 19 تاريخ : جمعه 17 بهمن 1399 ساعت: 23:35

به رسم بازی دنیا مرا ببر از یاداگر چه خانه خرابم تو خانه اَت آباد ستون و پایه ی اول به عشق دل بودی که جسم سلسله اینگونه مانده بی بنیاد در این مجادله قلبم همیشه می لرزد شبیه شعله ی شمعی که مانده رو بر باد خودم به حال دلم آه گریه ها کردم وگرنه حرف دلم را چه کس بها می داد از آن زمان که قفس های عشق امین پوررجب-غزلخانه...ادامه مطلب
ما را در سایت امین پوررجب-غزلخانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aminpourrajab1o بازدید : 46 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 23:04

به ساحل موج غمگین صخره را بی کینه می گویدکه انگاری غبارش را دعا آئينه می گوید   هزاران زخم هر دم می زنند این قلب خونین را دل امّا همچنان از خنجر دیرینه می گوید   برو ای رود امّا کوه آرامش نخواهد داشت نخواهی دید با آتش چه ها در سینه می گوید    به روی پیکر "سهراب" رستم غرق بی تابی ست نمی داند که بعد ا امین پوررجب-غزلخانه...ادامه مطلب
ما را در سایت امین پوررجب-غزلخانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aminpourrajab1o بازدید : 58 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 23:04

میان ساحل و دریای این رویا زمینگیرمنبار ای آسمان از آب و باران چشم و دل سیرم ندارم اشتیاقی بهر بازی های غم ، وقتی : که یا بازیچهٔ دست تو یا دستان تقدیرم چنان یک خواب شیرین روز و شب در حال تکراری نفهمیدم نهایت بعد رویا چیست تعبیرم بزن دل را ... اگر هم طاقت جنگیدنم باشد نبرد اینگونه خواهد شد: "سپر امین پوررجب-غزلخانه...ادامه مطلب
ما را در سایت امین پوررجب-غزلخانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aminpourrajab1o بازدید : 71 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 23:04

  مگو از صبر کردن دست بردارم من آن ابرم که در دنیا نمی بارم   مداوایی میان داستانم نیست مرا در غم "طبیبم" کرده "بیمارم"   منم آن قایق بشکسته در ساحل که می ترسم به دریا قلب بسپارم   نمی دانم چه کردی روزگارم را که من از زندگی از عشق بیزارم   تو در آیینه گفتی می روم،امّا  در آن آیینه گفتم دوستت دارم   امین پوررجب-غزلخانه...ادامه مطلب
ما را در سایت امین پوررجب-غزلخانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aminpourrajab1o بازدید : 48 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 23:04

 

من زخم رقم خورده از این سود و زیانم

یا اهل بهارانم و یا اهل خزانم

من غرقه به دریایم و قربانی امواج!

اینگونه خودم را دم ِ ساحل برسانم؟

او راهی ِ راهش شد و من بین دو راهی

ماندم که بمانم به غم آیا که نمانم

او رود شد و شوق رسیدن به دلش هست

افسوس که من کوهم و این نیست توانم

ای عمر ! تو سربسته تر از عشق چه دیدی؟ ...

پیری به سرم آمده با اینکه جوانم ...

امین پوررجب

امین پوررجب-غزلخانه...
ما را در سایت امین پوررجب-غزلخانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aminpourrajab1o بازدید : 55 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 23:04

عاقبت هم سهم دردت را چنین پرداختم با گریزی سوی "رفتن" روی "ماندن" تاختم   اَبر بودم رعد غربت زد که بارانم گرفت! بی تو از افلاک خود را روی خاک انداختم   بعد تو با هر چه ماتم پای حسرت سوختم بعد تو با هر چه ماتم پای غربت ساختم   این قمار از ابتدا بر درد و من غافل از آن بر خیالم "بُردم" امّا در حقیقت "ب امین پوررجب-غزلخانه...ادامه مطلب
ما را در سایت امین پوررجب-غزلخانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aminpourrajab1o بازدید : 59 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 23:04

سیل آمد،رودٔ از بارانِ دنیا سیر شد آسمان بارید،امّا مُرده بودم دیر شد   مثلِ یک آیینه پنهان در غبارش بود دل پاك شد رویم،نهایت قصّه ام تفسیر شد   در بیابان برکه ای کوچک مرا جا داده بود روز شد،خورشید آمد آبِ او تبخیر شد ...   پیله ام را تا رها کردم پَرم آتش گرفت هر چه رویا داشتم جوری دگر تعبیر شد   سایه از تردید آمد تا بتابد بر یقیین زیر ِاو احساسِ آرامش فقط تحقیر شد   شیر تا افتاد از پا،جنگلی بر باد رفت بعدِ او کفتار هم،آمد به شکلی شیر شد ...   امین پوررجب     امین پوررجب-غزلخانه...ادامه مطلب
ما را در سایت امین پوررجب-غزلخانه دنبال می کنید

برچسب : غزل جدید,غزل جدید مهدی فرجی,غزل جدید عاشقانه,غزل جدید حامد عسگری,غزل جدید معاصر,غزل جدید و زیبا,غزل جدید امام زمان,غزل جدید حامد عسکری,غزل جدید دلتنگی,غزل جدید و ناب, نویسنده : aminpourrajab1o بازدید : 79 تاريخ : جمعه 30 مهر 1395 ساعت: 2:48

چنان خشکی ز دریا بی نصیبی ای دل درین تن مانده ای امّا غریبی ای دل   بگوید عقل از چیزی ... مخالف باشی چرا با عقلِ آرامم رقیبی ای دل   چه آسان فتح گشتی کوهِ آزادی ها به دلبر بی فرازی،بی نشیبی ای دل   غمت آیا مجالی بهرِ شادی ها داد چو همراهی به غم خیلی عجیبی ای دل   چه زخمی خورده ای امّا تپیدن داری ز مغروری خودت را می فریبی ای دل   چنان روحی که زندانی به جسمش گردد درین تن مانده ای امّا غریبی ای دل ...   امین پوررجب       امین پوررجب-غزلخانه...ادامه مطلب
ما را در سایت امین پوررجب-غزلخانه دنبال می کنید

برچسب : زندان زنان,زندان اوین,زندان گوانتانامو,زندان رجایی شهر,زندان قزل حصار,زندان ابوغریب,زندان زنان ایران,زندان قصر,زندان کهریزک,زندان زنان خارجی, نویسنده : aminpourrajab1o بازدید : 91 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 22:55

درین باران که آمد ناگهان رنگین کمان به خود گفتم که برگی می طراوت در خزان   کویری اَم که با دستی چنان دریای خشک دعا کردم که بارانی بگیرد آسمان   شدم آن کوه آرامی که در ظاهر خوش است ولی جاری به قلبش می شود آتشفشان ...   شکارم را نشانی می کنم امّا چه سود که هرگز هیچ تیری را ندارد این کمان   نبردی در خودم با عقل و دل سر می شود هراسان مانده در این عقل و قلبم یک زبان ...   امین پوررجب   امین پوررجب-غزلخانه...ادامه مطلب
ما را در سایت امین پوررجب-غزلخانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aminpourrajab1o بازدید : 41 تاريخ : شنبه 3 مهر 1395 ساعت: 2:28